مقالات
شماره : 30164
۱۲:۱۴ ۱۳۸۹/۵/۹
جنبش رومانتیسم و سیاست رومانتیک

اگر برای روشنگری عقل (و در حقیقت هوش یا شعور ابزاری یا راسیونالیسم و انتلکچوئل به جای خرد اصیل، هدایتگر و متعالی) و نهادهای منشعب از آن اصالت وجود داشت و انسان در تقابل با طبیعت قرار می گرفت، رومانتیسم را می توان عصیانی علیه روشنگری و فرضیات نهفته در آن دانست. 

اگر برای روشنگری عقل (و در حقیقت هوش یا شعور ابزاری یا راسیونالیسم و انتلکچوئل به جای خرد اصیل، هدایتگر و متعالی) و نهادهای منشعب از آن اصالت وجود داشت و انسان در تقابل با طبیعت قرار می گرفت، رومانتیسم را می توان عصیانی علیه روشنگری و فرضیات نهفته در آن دانست. یاران دانشنامه و متفکران روشنگری "عقل" را راه مطمئن به شناخت جهان و تدبیر آن می شناختند و سایر قوا را ناتوان می دانستند. در مقابل رومانتیک ها بر این باور بودند که "احساس" معتبرترین قوه شناخت است و به اعتباری «عقل راهی را پیش می گیرد که قلب حکم کرده است».
این مقاله در پی آن است تا به جنبش رومانتیسم، برخی زمینه های شکل گیری آن به ویژه در آلمان بپردازد و بر آن بوده ایم که رومانتیسم در آلمان خصلتی ضد فرانسوی یافت و فرانسه به مثابه «دیگری» برای رومانتیک های آلمانی جلوه کرده است. پرداختن به نظریه دولت رومانتیک و افکار یوهان هامان با تاکید بر خاص گرایی این جنبش و تقابل با روشنگری بخش های دیگر مقاله اند که به آنها پرداخته شده است


©2023 . All Rights Reserved